برخی از انسانهای پاک، این توفیق را داشتهاند که حتی در دوران غیبت هم، چهرة بینقاب آن خورشید را ببینند.
نواب اربعه از آن گروهاند. تشرفیافتگان دیگری در عصر «غیبت کبری» نیز این کامیابی را داشتهاند، تا حجّتی برای دیگران شوند.
نایبان ویژه، هم به دیدارش نائل میشوند، هم پاسخهای امام را به مکاتبات شیعه دریافت میکردند، هم نوع پاسخها که گاهی مشتمل بر بعضی اطلاعات و نشانههایی بود و معجزهآسا از امور پنهان خبر میداد و شبههها را میزدود، مایه استواری ایمان سائلان میگشت.
گاهی هم نامهها که به خط مقدس حضرت بود، مایة اعجاب و دلگرمی شیعه میشد و بهره معنوی از آن آشکار پنهان به پیروان میرسید.
نوّاب اربعه، از سوی امام توصیه میشدند که جای آن حضرت و کیفیّت تماس و خصوصیات دیدار را کتمان کنند. آنان پیوسته با عنوانها و تعبیرات خاصّی که آمیخته به کتمان بود، از حضرتش یاد میکردند، مثل: قائم، غریم، حجّت، ناحیه، صاحب الزّمان.
شیخ طوسی میگوید: «چه بسا اگر بعضی نامش را میدانستند، فاش میساختند و اگر جایش را میدانستند، دشمنان را به جای او راهنمایی میکردند».
این کتمان و پنهانکاری، میبایست در کنار تبیین و اعلام مشاهده انجام میشد، تا هم تردیدی نماند، هم دشمن آگاه نشود.
این، یکی دیگر از جلوههای ویژه در زندگی آن «آشکار پنهان» بود.
و جمع میان این دو کار، تکلیفی بود سنگین و دشوار.
با آن که بینشانی، در هر کرانهای ز توست ای ولیّ ولایت، نشانهای هم در میان نئی تو و هم در میانهای
ای خانه خدا که خداوند خانهای
نظرات شما عزیزان: